اصحاب کهف در قرآن

••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

اصحاب کهف در قرآن

* آيا گمان کردي که اصحاب کهف و رقيم از نشانه هاي شگفت انگيز ما بودند؟

*زماني را به خاطر بياور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگار! ما را از سوي خودت رحمتي عطا کن، و راهِ نجاتي براي ما فراهم ساز!
* پس سالياني چند در آن غار، خواب را بر گوش هايشان چيره ساختيم.
*سپس آنان را برانگيختيم تا مشخص کنيم کدام يک از آن دو گروه، مدت درنگشان را به شمار مي آورند؟
*ما خبرشان را به حق و درستي براي تو بيان مي کنيم: آنان جوانمرداني بودند که به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم.
*و دل هايشان را محکم و استوار ساختيم؛ آن گاه به پا خاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمان ها و زمين است، هرگز جز او معبودي را نمي پرستيم که اگر بپرستيم سخني گزاف و دور از حق گفته ايم : اينان قوم ما هستند که به جاي خدا معبوداني برگرفتند، چرا بر حقّانيّت معبودانشان دليلي روشن نمي آورند؟ پس ستمکارتر از کسي که بر خدا دروغ بندد کيست؟
* و اکنون که از آنان و آنچه غير خدا مي پرستند، کناره گرفته ايد، پس به اين غار پناه گيريد تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسايش و آساني فراهم آورد.
*و خورشيد را مي بيني که وقتي طلوع مي کند، از سمت راست غارشان متمايل مي شود، و وقتي غروب مي کند، سمت چپشان را ترک مي کند، و آنان در محل وسيعي از آن غارند ؛ اين از نشانه هايِ خداست. خدا هر که را هدايت کند، راه يافته است و هر که را گمراه نمايد، هرگز براي او ياور و دوست هدايت کننده اي نخواهي يافت.
*و آنان را گمان مي کني که بيدارند، در حالي که خوابند، و آنان را به جانب راست و جانب چپ مي گردانيم، و سگشان دو دستش را در آستانه غار گسترانيده است. اگر بر آنان آگاه مي شدي از آنان روي برتافته و مي گريختي و همه وجودت از آنان پر از ترس مي شد.
*و همان گونه بيدارشان نموديم تا ميان خود از يکديگر بپرسند. گوينده اي از آنان گفت: چه مقدار مانده ايد؟ گفتند: يک روز يا پاره اي از روز را مانده ايم. گفتند: پروردگارتان به مقداري که مانده ايد، داناتر است، پس يکي از خودتان را با اين پولتان به شهر روانه کنيد و او بايد با تأمل بنگرد کدام يک غذايش پاکيزه تر است؟ پس غذايي از آن برايتان بياورد، و او بايد دقت و نرمي و لطف نشان دهد و احدي را از حال شما آگاه نکند. زيرا اگر بر شما دست يابند، سنگسارتان مي کنند يا شما را به آيين خود برمي گردانند، و در آن صورت هرگز رستگار نخواهيد شد.
*و اين گونه از حال آنان آگاه کرديم تا بدانند که وعده خدا حق است و در برپا شدن قيامت هيچ ترديدي نيست. هنگامي که ميان خودشان در کار آنان نزاع و ستيز داشتند، پس گفتند: ساختماني به روي آنان بنا کنيد . البته پروردگارشان به آنان داناتر است. ولي آنان که بر کارشان پيروز شدند، گفتند: به يقين مسجدي بر روي آنان بنا خواهيم کرد.
* به زودي خواهند گفت: سه نفر بودند، چهارمين آنان سگشان بود. و مي گويند: پنج نفر بودند، و ششمين آنان سگشان بود، در حالي که تير به تاريکي انداختن است. و مي گويند: هفت نفر بودند، هشتمين آنان سگشان بود. بگو: پروردگارم به شماره آنان آگاه تر است، جز اندکي کسي شماره آنان را نمي داند. پس درباره آنان بحث و مجادله مکن مگر بحث و مجادله اي ظاهر، و در مورد آنان از هيچ کس نظر مخواه.
*سيصد سال در غارشان ماندند و نُه سال به آن افزودند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+ نوشته شده در شنبه 23 تير 1397برچسب:قرآن,اصحاب کهف,سیصد سال,خداپرستان,سگ اصحاب کهف,غار, ساعت 12:33 توسط آزاده یاسینی